این روزها که پر از حس های منفیم داره حالم بد می شه از خودم! حس می کنم یه روز باید آرزو کنم کسی که همدمم هست صبور باشه! دست خودم نیست حالم بد می شه از چیز هایی که همش حال خوب می خواد و من ندارم! حالم بد می شه یه جاده رو تا آخر رفتن، حالم بد می شه که بخوام هم قدم باشم حالم بد می شه و می ترسم از این حال بد همه ی وجودم آتیش می شه این وقتا و دلم می گه بشین صبوری کن همه چی خوب حل می شه و این حس های بد نمی ذارن که اروم باشم! که استرس روزهای نیومده رو نداشته باشم. که اگه صبور نبود... که اگه هم قدم خوبی نباشم... حالم بده این روزا. وسط این درس خوندنا این اضطراب ها این بیکاری های زیاد و این فکرای زیادتر...