بخشی از یک صحنه واقعی :-)

بهت گفته باشم آ

تو همسر منی و   نباید وقتی وسط کتابای نمایشگاه دنبال مکتوب شده های تفاوت هامون هستم 

وقتی جلوی پیشخوان هر غرفه ای دنبال روانشناسی من و تو ام یه هو ب جای کنارم بودن بیایی سر بذاری روی شونه سمت چپم و بگی تو چرا همش دنبال اختلاف هایی؟؟

از تو بعیده! 

تو همسر منی 

و باید بدونی که من هر روز تفاوت هامون رو باید تو ذهنم مرور کنم

دوست ندارم به خاطر دوستت دارم نشنیدن ها آغوش ت رو از دست بدم وقتی می دونم دوستت دارم های تو پنهان گرمی دستاته وقتی هر روز غافلگیر بودنت میشم...

سلطان منی....

 زندگی یعنی من باشم و تو

زیر درخت آلو

سبز سبز سبز

دست بندازیم دور گردنم

بگی:

غصه نخور 

خوب میشه زندگی 

کار ندارم به بقیه حرفات که باید شوهر کنم:دی