مغزِ بادامیِ نَنه 5

من؟ یک سعیده...

مغزِ بادامیِ نَنه 5

من؟ یک سعیده...

حسِ بدیه، بعد از مدت ها نوشتن این باشه نوشتنم...

یه حس هایی نسبت به یه آدم هایی بعضی وقت ها حال آدمو بد می کنه...

مثلا پای همین سیستم و روی همین صندلی باشم، یادم بیفته شب یلدا کی اومد بهم گفت پاشو بریم فلان جا...

بهت زده برگردم بگم دایی؟


و حالا اون آدم و بقیه بیاد خونمون و بعد از شاید حدود ده دقیقه همچنان نرفته باشم استقبال!


یه آدم هایی حس بَدَن!

بخوان یا نخوان!

فرقی نمی کنه برای من، وقتی تو این شب، منو یاد چیزی می ندازن که ...