مغزِ بادامیِ نَنه 5

من؟ یک سعیده...

مغزِ بادامیِ نَنه 5

من؟ یک سعیده...

*اسمم!

این روزها اسم خودم را که می بینم نبضم انگار کسی دنبالش کرده باشد انقدر تند می دود که به آن نمی رسم

می دانی اسمم را این روزها دوست ندارم

نه نه دروغ گفتم! همیشه دوستش داشتم و دارم...

منتها این روزها دارند از آن استفاده می کنند

یعنی من این گونه حس می کنم

اصلا وقتی می بینمش قلبم انقدر تند می زند که انگار می خواهد از قلبم بزند بیرون

فال حافظ گرفتم، این آمد:

آن یار کزو خانه ی ما جای پری بود

سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود

بود؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.