چه راحت می تونم یه حس خوب رو که توچند پست قبل هی هستش رو خوشگلترش کنم ... که تبدیل نشه به یه حسرت که راحت تبدیلش کنم به حس خوب و قشنگی که می تونم داشته باشم. که هی نشینم داستان سرایی کنم و حرص بخورم که بخندم و خوشحال باشم برای حسی که دارم. برای حس قشنگی که به تو دارم. برای خنده ای که دوستش دارم. برای همه ی خنده هایی که دوستشون دارم... که حالا تو ام بهشون اضافه شدی و من موندنت رو دوست دارم. از بودنت خوشحالم. از نگاه خندونت... دلم نمی خواست حسرت بشی که نشدی... خدایا شکرت...ممنونم خدا... مرسی...