مغزِ بادامیِ نَنه 5

من؟ یک سعیده...

مغزِ بادامیِ نَنه 5

من؟ یک سعیده...

روابطم خیلی عمومی شده!

چند وقته حرص که می خورم، فکم یه حالی می شه 

سینه ام که درد می اد 

سرم درد می اد 

تنم می لرزه 

آب دهنم تازگیا خشک می شه 

 

مث حالا که... 

 باید جواب چارتا ادمو بدم! 

یکی می گه کمتر زنگ بزن 

اون یکی احتمالا وظیفه ام می دونه که زنگ بزنم 

خودمم موندم این وسط که وظیفه مه یا بیگاری می کشن! 

یا... 

متعهد که می شی... 

الان من باید ادای آدمای خیلی متعهد رو در بیارم. 

کمتر غر بزنم 

یه فشاری رو از یه وری تحمل کنم  

از طرف دیگه بی خیالی طی کنم 

تا همه چی اوکی بشه... 

 

احساس این آدما رو دارم که تو کار روابط عمومی ان! 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.