وقتی بر می گردی می گی چند روزه اعصابت خورده، قلبت نامیزونه، حرف شیر و حلال و حروم ... رو می زنی
وقتی فکر می کنم که اون آدم ارزش اعصاب خوردی این همه آدم رو داشت یا نه؟
وقتی فکر می کنم که این وسط کیا دارن بشکن می زنن؟
وقتی اشکاتو دیدم!
دیگه هیچی مهم نیست.
مگه نه؟