باید یه چیزای رو نگه دارم، باید یه چیزای رو تحمل کنم، باید سختیا بکشم...
باید ریاضت ها بکشم...
باید وایسم رو پا خودم...
نه رو پایی که خیلی کم نشستم روش! خیلی کم نازم کرده، خیلی کم بوسم کرده، اما همیشه تا تونسته حمایتم کرده... فقط تا تونسته، نه بیشتر.
باید بیخیال یه جای زندگی بشم، باید خودم بسازم، خودم آجر بذارم رو آجر،
این اخمی که الان زیادی تو همه رو باید واش کنم، باید تصمیمی که این مدت داشتم می گرفتمو بذارم تو جوب، آب ببرتش.. هنوز وقتش نیست...
باید یه شکل دیگه زندگی کنم...