مغزِ بادامیِ نَنه 5

من؟ یک سعیده...

مغزِ بادامیِ نَنه 5

من؟ یک سعیده...

خدا یا برای بودنش شکر...

درست سه روز پیش بود که با هم رفتیم اورژانس، که آمپولتو بزنی...

که مثلا داشتم ازت حرف می کشیدم که کمتر حرص بخوری.. که خونه ی فلانی که تو اورژانس زندگی می کنه فلان جاست؟

که گفتی نه اینجا سلط خونه است!

که پشتم تیر کشید و مغزم سوت! 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.