مغزِ بادامیِ نَنه 5

من؟ یک سعیده...

مغزِ بادامیِ نَنه 5

من؟ یک سعیده...

هنوز بلد نیستم

پریشبا داشتم کمک مامانت تحقیق شو درست می کردم.خیلی هم خسته بودم.توام طبق معمول داشتی کارایی رو میکردی که ما آدم بزرگا  چون کاری شما کوچیکترا بر خلاف میل ماست بهش میگیم شیطونی و وقتی از حوصله مون خارج باشه عصبانی میشیم، منم عصبانی شدم!!یه هو دستم می خواست بیاد بالا.... در این حد!

خودمو کنترل کردم

یه هو یادم اومد که همش به همکارم می گم چرا میزنی رو دست بچه ات

دیگه حق ندارم بهش اعتراض کنم

تا وقتی که خودم ی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.