مغزِ بادامیِ نَنه 5

من؟ یک سعیده...

مغزِ بادامیِ نَنه 5

من؟ یک سعیده...

از توام انتظار برادری ندارم. . از هیچ کس انتظاری ندارم...

برادری بهت نمیاد وقتی حمایت بلد نیستی 

وقتی بلدی همه ی وقت بابارو ببری تو باغ 

 پی ساختن آرزوهات 

این شکلی برات بابایی کنه 

به من که میرسه بشم مصبب اصلی کمر درد مامان که با دوچرخه ام راه افتادم تو شهر. ..

یادت رفته اون وقتی که اولین بار گفتی بیا از وسط شهر بریم و نیامدم 

حالا اولین حرف پشت سر خواهرت به گوشت نخورده می خوای دوچرخه مو خورد کنی 

برادری ات در این حد هست که زنگ بزنی کجام 

بی سلام 

و خداحافظی 


مامان فقط حرص منو خورده 

غلط گنده أم دوچرخه ام هست که تمام تلاشمو می کنم دیگه نه منو ببینی نه دوچرخه أم...


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.