مغزِ بادامیِ نَنه 5

من؟ یک سعیده...

مغزِ بادامیِ نَنه 5

من؟ یک سعیده...

می خندم

حسم اشکین شد 

و دلم غمگین... 

وقتی اولین تبریک گوینده ی تولدم کسی است که دنیای مرا برده است! 

و می خندم...

تو؟

تو کی هستی که همه ی مرا از خودم می گیری؟ 

وقتی همه ی من دارد مال خودم می شود؟ 

و از یادم می بری وقتی دارم نیمه ی خالی لیوانت را مزه مزه می کنم! 

زودتر لطفا!

می رسد روزی که تمام من دیر می رسد دستت 

تو می مانی و یک سعیده ی ناقص! 

زودتر بیا...

کاهو سیگاری!

ساعت ده و نیم شب می گی کاهو می خوام؟ 

 

دستت خیر! ظرفارو هم شستم! غیر اون زودپزه که کرم پزون بوده توش! 

 

دستام الان باید بوی کاهو بده ها!‌ اما نمی دونم چرا بوی سیگار می ده! آخه کاهو شستم!

معتاد شدم!

باور کن نتونستم یه روز نت نیام!  

واگر نه دلیلی دیگه نداشت نموندنم! 

 

دست، دست، شوهر!

یه آرایشگاهی هستش، اون وقت مامانم که رفته پیشش(چند ماه پیش) می خواسته از خودش تعریف کرده باشه بعد گفته ، هر کی میاد پیش من دستم خیره،‌مثلا یکی رفت خونشو درست کرد، یکی رفت شوهر کرد، یکی ... 

می ترسم برم پیشش موهامو کوتاه کنم! 

یه وقت دستش شوهرم بده!

آیا؟

داشتم شعرامو درست می کردم، با خودم فکر می کردم جز تو کسی دیگه هست که بخونه و برام نظر بده؟آیا؟

استرس نده خب

به خدا منم اگه یکی بزنه در دهنمُ بهم بگه غذا بخور همشو می دم بیرونُ می رم اون ور تر می شاشم به خودم! 

یعنی چی این همه استرس وارد می کنی؟ 

منم این موقع ها ازت می ترسم چه برسه اون طفل معصوم و شیطون!

حالم هنوز بده!

من دیگه غلط بکنم کله پاچه بخورم! حتی غلط بکنم مغزشو در بیارم! حتی غلط بکنم دیگه سمتش برم! 

 

هنوز حالم بده که یه تیکه از فضایی که یک عدد(خیلی عدد! یکی اش مونده بود فقط!) کرم خوشگل با چشم هایی باز پخته بود رو خوردم! 

ماااااااااااااااااااااااااااااامااااااااااااااااااااااااااااااان 

حالم بد شد!

گاهی از طرز بیان احساست حالم به هم می خوره! 

- بمیری عجب شانسی داری-  

با این جمله ات حالم بد شد! 

بهت تیکه انداختم نگرفتی و بدتر حالم ازت به هم خورد! 

 

فقط یه نمره ام این طوری شد، کسی گفت کوفتت بشه نمره های خوب این ترمت؟ کسی گفت کاش فلان نمره ات کم بشه؟ کسی یعنی من! 

درسته یه وقتای بهت حسودی ام شد که نمره ات بیشتره. اما خب بعدش حواسم به این هست که تو حافظه ی بهتری داری و حقته که نمره ی بهتری بگیری. و هیچ وقت کوفتت نکردم نمره ی خوبت رو. کاری که تو کردی و حالم بد شد... بد!

یه وقت دیر می شه

یه وقتا به خودم می گم حالا که می دونی فلان رفتارت نا درسته درستش کن و دیگه اونو انجام نده! بعد یه جا که می آم درستش کنمُ نمی کنم به خودم می گم یه وقت دیر می شه ها... 

مثلا یاد بگیر آروم با داداشت حرف بزن 

یاد بگیر یه هو صدات نره بالا 

یاد بگیر یه هو حست همه ی وجود رو کن فیکون نکنه! 

یاد بگیر ... 

باید درست بشم... آخه یه وقت دیر می شه !