نه! لو نرفتی! دروغ نگفتی!

آخه مجبوری که دروغ بگی بچه امتحان داره، وقتی یادت می ره هماهنگ هم بکنی که لو نری؟

اخه دروغ دروغ می آره، نه؟!

من که البته دارم هی به خودم می گم که اشتباه می کنم، دروغ نگفتی، یه چیز دیگه گفتی یادم نیست، لو نرفتی...

* داشتم فکر می کردم بیام بنویسم اینجا که کاش بدجنس بودم می رفتم می گفتم که دروغ گفتی بعد یه آیکون نیشخند هم تهش می ذاشتم!

بعد دیدم عجب کاش مزخرفی از ذهنم پریده بیرون! :(

ساده تیک می گیرم!

چند روزه هر چی می خوام بهت بگم، هی تو زبونم می چرخه که بهت بگم: اخه مرد گنده... بعد حرفمو بزنم! 

ببین من کلا تیک گیر، یا حرکت گیر خوبی هستم!

از همونای هستم که یکی بشینه جلوم هی دستشو ببره بالا و بیاره پایین و هی حرف بزنه، بعد که نباشه، دقیق حرکاتشو تکرار می کنم! یا مثلا همین چند روزه که عمه خانوم بزرگه، هی جلوم چپ و راست می شه و نمی تونه بلند بشه، هی می خوره زمین، نزدیکه که تیک های عصبی شو بگیرم! 

شایدم گرفتم! نمی دونم!

حالا تو که جای خود داری!

فقط شکر...

نمی دونم خودمو...

من باب پست قبل، حالم بهتره... شکرت خدا...

من زیاد خودمو نمی فهمم خدا. فقط می دونم که دیگه نه اون سنگینی سفت و سخت و نه اون خالی بودن محض...

شکر خدا...

من به این شکلی بودنم می گم شکر خدا...

به اینکه هیچ کس نیست هم می گم شکر خدا .. که بودن ها هم گاهی ... نمی دونم خدا...

این روزها که یک نفر آدم 80-90 کیلویی، با چشم های بسته، بی اولاد، بی شوهر، با اشک های مادرش، با بدن سکته و تشنج کردهاش گذاشتی جلومون چیزی جز شکر نمی تونم بگم خدا...

فقط شکر...

یادته خدا؟

یادته خدا شب قدر یقه مو گرفتم و چی بهت گفتم؟

اون موقع سینه ام خالی بود...

یه خالی بودنِ بد

یه حس خیلی بد

یه تهی بودنه محض

الان دیگه اون حسو ندارم...

یه حس خاصی دارم

یه سنگینی، یه پری ای که نمی فهممش

یه حسی که درکش نمی کنم

نمی دونم...

فقط می دونم که دیگه مثل قبل نیستم

خدا می شه یه نفر بشینه تو دلم؟ یکی که تو بخوای... صلاح تو باشه...

نمی دونم شاید یکی نشسته...

چی معنی می ده؟

یادم باشه سکوتم یه وقتای بد تعبیر می شه!

مثلا معنی این می ده که من اون چیزی که می دونم رو نمی دونم

یا معنی این رو میده اون چیزی که من قبولش ندارم رو قبول دارم

یا معنی این میده که هر حرفی که طرف مقابل زده درسته

یا معنی این میده که ...

خیلی معنی ها میده

منتها یه چیز دیگه هم باید یادم باشه که من مسئول فکرای بقیه نیستم.

نکنید از این کارا خب!

آدم یه وقتا این پیام تبلیغیا رو می بینه گــــــــــــول می خوره!

فکر می کنه واقعا بلاگ خوبی داره

واقعا مطالب خوبی

واقعا همه چی عالی

همه چی خــــــــوب

!!!!!!!!

ساده اس... :)))

انگار که مثلا اسکاری چیزی گرفته باشم  هستم الان! 

:)))

 خب عمق فاجعه مشخص شدش الان.

اینکه چقدر حرصت می دم!

:خجالت!

البته اینم بگم که ساده بود یکم این اسکار گرفتنه...

فکر نمی کردم راحت بدسش بیارم.

اما خوب بود...

ساده اس

ببین خیلی ساده اس

 تو از یه جایی خوشت می آد

نمی تونی ازش بگذری ...

حتی اگه بگی نه من دوستش ندارم...

دلم؟ ساده ای ها!

می گی مواظب دلم باشم

چه طوری آخه؟

ورش داشتم رفتم یه مسافرت یه روزه،با یه آدمی که هر خنده اش عشقه.به بهونه ی شله زرد! بعد جوگیر شدما... بگم البته که کلی شاد بود به خدا

اینقدر شارژ شد که...

البته جلوی اون آدمه کلی ضایع شدم سر دروغی که سر روزه نبودنم گفتم

کلی خیره سریشو دیدم و وایسادم تو چشاش گفتم که تو نباید می پرسیدی که من بخوام دروغ بگم. سکوت شد،

هر چند بعدش کلی خندیدیم انگار که هیچی نشده :)))

چه طوری آخه مواظب دلم باشم؟

هان؟

ساده اس البته

یه دلیل قانع کننده می دم دستش باهاش بازی کنه

یادش بره یه وقتای از بودن کنار یه کسای کلی می خنده...

کلی چشاش دو دو می زنه که یه خنده ببینه

کلی راحته...

کلی به قصه ی بچگی هاش می خنده و ...

درک می کنه حس الانشو

کلی شاد شدم به خدا

خوب شو لطفا

من نگرانم...

نگران اینکه همه سر تو دعواشون بشه!

کسی قدرت نگهداری از تو رو به تنهایی نداره

و گاهی اتفاقای می افته که کسی باز نمی ره!

مگر اینکه طرف مجبور باشه!

خدا کمکت کنه...

خار شدن تو جلوی ما یعنی خار شدن همه ی ما...

ما که تنهای کس های تو هستیم...

ساده است...

خب ساده اس که ادم تنها و تنها با یه جمله ی حالم بده 

بشه همدرد یه آدمی که درد داره...

لازم به بودن نیست

نمی دونم شایدم باشه

اما همین که یه آدم از کله ی دیگه ی کشور فقط و فقط یه جمله به آدم بگه و آدم شاید بتونه به گفتن یه جمله ی ساده ابراز همدردی کنه خودش خیلیه 

نیست؟

نمی دونم!

شاید زیاد مهم نیست که تو اون لحظه کی داره با آدم ابراز همدردی می کنه

مهم تر اینه که آدم گوش شنوای یه جمله ی دردآور از یه آدم از یه جای دیگه ی این دنیا باشه

شاید آروم شده باشه...شاید...